Donnerstag, 25. November 2010

باستان 2

راستش موضوع از انجا شروع میشود که ما چند سالی قبل با یک خانواده از قوم آرامی آشنا شدیم. همونای که به من در فردگاه موقع رفتن به ایران هنگام فوت پدرم کمک کردند. این قوم مسیحی با همان زبانی صحبت میکند که مسیح هم با ان صحبت میکرده است. وقتی که آنها با هم به زبان آرامی صحبت میکنند ، خیلی از لغات هایشان را من میفهمم! این مساله من را بسیار کنجکاو کرد که این شباهت از کجا میاید بین دو قومی که ۱۴۰۰ کیلومتر با هم فاصله دارند

طبق تفسیر تورات هنگامی که یهوه (خدای یهود) از فساد و تباهی فرزندان آدم به خشم آمد و تصمیم به نابودی آنها با برپا داشتن طوفانی به طول چهل روز و چهل شب نمود، نوح به‌خاطر پرهیزکار بودنش، مورد عفو او قرار گرفت و خداوند به او امر نمود تا یک کشتی بزرگ بنا کند و همسرش، فرزندانش (سام، حام و یافث) و همسران آنها و از هر حیوان، یک جفت نر و ماده را با خود ببرد تا از طوفان در امان بماند. سه پسر حضرت نوح وظیفه پیدا کردند که از ان به بعد هر کدام به طرفی کوچ کنند. به این روایات نسل انسان‌های جهان را ، ازاین سه فرزند سام ، حام و یافث می‌دانند. قسمت خاوره میانه به سام رسید و فرزندان او هم در نقاط مختلف تقسیم شدند

بعد از جستجوهای فراوان ، نمیتوانم بگویم که این شباهت کلمه ها از کجا میاید. آیا از ما به آنها و یا از آنها به ما انتقال پیدا کرده است. فقط همینقدر که
٭ با اینکه ایلام و آرام با هم برادر بودند (هر چند معلوم نیست به چه فرمی!) ، زبان ایلامی ها اصلا با زبان سامی ها (آرامی ، عربی ، عبری/یهودی ، بابلی ، آشوری ، فینیقی) هم خانواده نیست و کاملا متفافت و برای خودش یک تک زبان بشمار میرود
٭ برای شکست قوم خون خوار آشور قوم ماد به همراه بابلی ها ، آرامی ها ، کلدانی ها مشترک به جنگ آشور رفتند و پیروز شدند
٭ قوم آریایها همواره با آشوری ها (که با آرامی ها کاملا هم زبان هستند) برخورد داشته اند. امروزه هم ، آشوری زبانان بسیار زیادی درایران زندگی میکنند
٭ پادشاهان هخامنشی کتیبه‌های خود را به سه زبان پارسی باستان ، آشوری و ایلامی می نوشته‌اند تا تمامی بخش های بزرگ کشور ایران از فهم آن نوشته‌ها بی خبر و محروم نمانند. بنا به گفته ی: در دوران حکومت هخامنشی که تمامی سرزمین های سامیان را تصرف کرده بود ، تعداد زیادی از کلمات فارسی به ادبیات تلمودی راه یافتند و از راه ادبیات و دین یهود به سایر زبان های سامی نفوذ کرده است
تعدادی مثال


آرامیپارسیآرامیپارسی
قربانا ، قربانهقربانت تختایهتخته
سفرهسفره دائمدائم
شکرشکر مایعآب
بادنجانبادمجان تنوروتنور
وا وی لاوا وی لا جکشچکش
برقابرق کیفکیف/حال
فرچهجارو امتوامت
بلهبَله بسیوبسه
باغچهباغچهتنبلتنبل
یعنییعنیهیکلهیکل
رنگرنگراحتراحت
پرپریکهپرپرکحیلهحیله
پاشمانیهپشمکپیشهپیشی
لیل لا / لایهلالاصلیبوصلیب
عمهعمهعموعمو
حاضرحاضرحوارحوار
زیونهزیانفقیرفقیر
آواراآوارهوصیتوصیت
حیوانوحیوانقبروقبر
استخفوراللهاستخفوراللهزیتونوزیتون
مشاگلمشگلمالودومولود
قسمهقسمتسهمسهم
ممنونممنونقلنجقلنج
ترجمهترجمهجانمجانم
شمعوشمعثانیهثانیه
هدیوهدیهمجبورمجبور
چادرچادرصافونوصابون
دوکانودکانزنجیرزنجیر
ملکوتملکوتحاکمحاکم
مثلامثلاحرکتحرکت
مسالهمسالههمهم
هامااماراضیوراضی
دستمالهروسریجریانجریان
رژیمرژیمعرقعرق
هدیههدیهفکرفکر
پرتقانهپرتقالمدرسهمدرسه
تبریکتبریکعزاعزا
جهنمجهنم..
....


Übrigens: Für alle die nicht wissen, woher die Verwendung von PARSI/FARSI bzw. PARS/FARS kommt !!

Der Eigenname der Sprache lautete in der Sassanidenzeit Pārsīk oder Pārsīg und seit der arabisch-islamischen Eroberung Persiens Fārsī (‏فارسی‎; da die arabische Sprache den [p]-Laut nicht kennt bzw. der ursemitische [p]-Laut im Arabischen zu [f] wurde).

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen