Samstag, 25. Dezember 2010

بشکن

بدون اقراق میتوانم بگویم که برای هر خارجی که تا بحال <بشکن> زده ام ، با تحسین و تعجب فوق العاده ی پرسیده: وای ، این دیگه چی؟ چگونه این صدا را با دستت در میاوری!! انگاری هیچ کس وهیچ ملیتی دیگر ، بجز ایرانی ها این کار را بلد نیست. بخصوص من هم خیلی بلند بشکن میزنم و این برایشان خیلی حیرت آور است. به همین بهانه: این هم آموزش منحصر بفرد بشکن زدن با دو دست برای همه

Freitag, 17. Dezember 2010

تن تن

دقیقا یادم نمی آید که چند سالم بود. فکر میکنم که ۱۱ یا ۱۲ سال داشتم که با پول توجیبی خودم اولین کتاب <تن تن و میلو> -جزیره سیاه- را برای خودم خریدم. آنقدر خوشم آمد که مجموعه کامل را کم کم تهیه کردم و خواندم. سال ها گذشت. چند سال پیش همان جلد را برای دخترم در اینجا خریدم. و او هم مثل من امروز طرفدار پروپا قرص ماجراهای تن تن میباشد و تمامی قسمت ها را به زبان آلمانی در کتابخانه اش دارد. داستانها را بارها و بارها خوانده ایم و هیچگاه هم خسته نمی شویم. اما جالبی قضیه اینجاست که من داستان را طوری برای او میخوانم و صداهای اشخاص را به اقتضای قیافه و نقششان در میاورم که برای خودم هم این کار بعضی وقتها عجیب می آید!! دقیقا مثل پخش یک داستان شب از رادیو. از همه بهتر صدای کاپیتان هادوک را در میاورم. اصلا او بنظر من بهترین کاراکتر این ماجراهاست. او هر دفعه با کارهای خنده دارش اشکم را درمیاورد
در ضمن جلد شماره دو به نام <تن تن در کنگو> سالیان سال در کشورهای انگلیس، امریکا و آفریقا جنوبی به خاطره گفتارهای نژادپرستی در ان ممنوع چاپ بود

Dienstag, 14. Dezember 2010

مر(ا)کز فرهنگي

این روزها در اینجا و آنجای اروپا افرادی پیدا می شوند که با کمی ایده ، کمی هنر و کمی جرات مراکز فرهنگی/هنری را باز کرده اند که از آنها نه تنها استقبال خوبی شده ، بلکه انعکاس مثبتی هم در بین اروپای ها داشته اند
Mezrab / Art Cage
از آمستردام هلند ، جایی به نام <کافه مضراب> که در ان صاحب ایرانی اش هر هفته نوازندگانی از ملیت های مختلف رو جمع می کند تا توی این کافه کوچولو موسیقی اجرا کنند. مادر صاحب مغازه هم برای علاقمندان عزیز آش رشته درست می کند
Pouya Cultural Center
در پاریس فرانسه <مرکز فرهنگي پویا> کار میکند که حتی یک گروه موسیقی سنتی هم به همین نام تشکیل داده که در اجرای جدید بعضی از اهنگ ها عالی کرده است. برای مثال اهنگ گیسو که اجرای قدیمی ان از ویگن/پوران میباشد

!!

Dienstag, 7. Dezember 2010

هم‌خوان‌ها

از آنجایی که دوست داریم فرزندمان زبان پارسی را نه فقط صحبت کند ، بلکه بتواند بخواند و بنویسد ، او را به یک کلاس خصوصی میفرستیم. فقط یک ساعت در هفته است ، میدانم ولی خوب بهتر از هیچی است!! در هنگام نوشتن مشق فارسی ، می بینم که او چه مشگلی با حروف مشابه دارد و این مسئله چکونه او را ناامید میکند. پیش خودم فکر کردم ، عجب چیز مزخرفی هستند این حروف‌ همصدای الفباء ما؟
ث ، س ، ص
ذ ، ز ، ض ، ظ
غ ، ق
ت ، ط
ه ، ح
اِ ، ء ، ع

حالا بگذریم از صدها قانون و قاعده که آدم را چندین برابر گیج میکنند. برای چه خورشید و خرما ، با اینکه همصدایند مانند هم نوشته نمی شوند. غرایز با کدام ز و غ درست است!؟ تفافت موسی و موسا را هم پیدا نکردیم ، چرا حرف آخر ان باید ی باشد
با تغیر فقط یک سیلاب معنی این دو جمله فرق میکند: ما دل شکسته ایم | ما دلشکسته ایم

من که خودم یادم نمیاید چگونه اینها را یاد گرفتم! از خانم معلم باخبر شدم که کتابی در حال نوشته شدن است که میخواهد در ان این حروف را یکی کند. در سایت نویسنده که هنوز خبری در این باره نیست. هرچند که با وجود عقاید سیاسی او بعید میدانم که افکار ایشان در ایران گوش شنوایی داشته باشد ولی باید مشتاق شنیدن این ایده بود

بحرهال امیدوارم کح روذی روظگاری عین هروف همثدا ، عظ الفبای فارثی دور ریختح شوند