Keine Frage, die [meine] besten Männerdüfte der Welt, die mich jeden Morgen aufmuntern!!
Freitag, 29. Oktober 2010
Donnerstag, 21. Oktober 2010
Technik - Base-Jumping
این ورزش مخاطرهآمیز ، یک نوع چتر بازی از روی مکان های ثابت مثل ساختمان ، پل ، کوه یا صخره می باشد. تا کنون طبق آمار رسمی ۱۵۶ نفر از سال ۱۹۸۱ تا به حال جاننشان را از این راه دست داده اند. بسیار با حال بنظر میاید ، اما خیلی هم خطرناک. در رابطه با شجاعت شخص بنده: یادم میاد ، یکبار در استخر از روی سکوی شیرجه ۳ متری نتوانستم بپرم
!!
Location: Eikesdalen in Norway
http://player.vimeo.com/video/11147001
Dienstag, 19. Oktober 2010
باستان 1
حکومت آشوریان (۱۸۰۰ سال قبل از مسیح) اولین سلطنت بزرگ خاوره میانه باستان بود که حدودا
هزار سال تداوم داشت تا توسط مادهای پارسی مغلوب و بر کنار شود. بعد از مادها هخامنشیان نبض منطقه را دردست گرفتند و تخت جمشید را ساختند. از طرف خشایارشاه بنایی به نام دروازه ی ملل درپرسپولیس ساخته شد. درجلوی درهای این بنا برای به وجد آوردن مهمانان از هنر آشوریان استفاده شده است
در دو جانب درگاه غربی دو گاو نر بسیار عظیم جرزهای درگاه را بر پشت خود نگه داشتهاند. در قسمت درگاه شرقی ابوالهولهایی با سر انسان، تنه گاو و بال عقاب جرزهای درگاه را بر پشت خود دارند. بر سرهای اینها تاج بلندی دیده میشود به شکل استوانه، که در بالا و پایین دو نوار مزین به گلهای دوازده پر دارند و از نوار پایینی سه جفت شاخ به طور موازی روییدهاند و شکل یک عدد ۸ را درست کردهاند. بالها به صورت داس و با پرها و شاه پرهای شکوهمند و موازی نمودار گشتهاند، و پاها استوار بر روی سکوها نهاده شده است
این نوع گاوها و ابوالهول های «دروازهبان» در هنر آشوری سابقه داشته اند و از فرهنگ ایرانیان نیست!! اما ایرانی ها تنها به اقتباس بسنده نکرده و ابداعاتی هم در آن وارد کرده اند. مثلاً برخلاف نمونههای آشوری که پنج پا دارند، اینها چهارپای طبیعی بیشتر ندارند
بهترین نمونه این نقشبرجسته ها در حال حاضر در موزه لوور پاریس نگهداری میشود که دوران انها مربوط به کاخ پادشاه آشور سارگون دوم در خورساباد عراق می باشد
دلیل پنج پا بودن این ابوالهول ها این بود که بیننده ، چه از روبرو و چه از کنار پاها رو به تعداد ببیند. یعنی از جلو ۲ پا به حالت ایستاده و از بغل ۴ پا در حالت حرکت
در ضمن ، گلهاي نيلوفر آبي دوازده پَر يا «لوتوس» که روی تاج ها و دیوارهای تخت جمشید به تعداد بی شماری دیده میشود ، و اغلب از آنها به عنوان سنبل پارسی یاد میشود ، از سر خیرهنرمندان مصري در كارگاه ساخت تختجمشيد بوده است
این هم جالبه که در همان دوران باستان ، امپراطوریهای همسایه هم ، چنین اشکال مشابهی داشتند
درمصر ابوالهول را به شکل شیر نری نقش میکردند که سر او به صورت سر دختری بود. شیر در حالت نشسته است. ابوالهول یونانیها یک زن بالدار روی تن شیر ماده میبود. بعضی وقتها هم یک زن با پنجه و سینه یک شیر ماده ، همراه با دمم به شکل مار و بال پرنده
هزار سال تداوم داشت تا توسط مادهای پارسی مغلوب و بر کنار شود. بعد از مادها هخامنشیان نبض منطقه را دردست گرفتند و تخت جمشید را ساختند. از طرف خشایارشاه بنایی به نام دروازه ی ملل درپرسپولیس ساخته شد. درجلوی درهای این بنا برای به وجد آوردن مهمانان از هنر آشوریان استفاده شده است
در دو جانب درگاه غربی دو گاو نر بسیار عظیم جرزهای درگاه را بر پشت خود نگه داشتهاند. در قسمت درگاه شرقی ابوالهولهایی با سر انسان، تنه گاو و بال عقاب جرزهای درگاه را بر پشت خود دارند. بر سرهای اینها تاج بلندی دیده میشود به شکل استوانه، که در بالا و پایین دو نوار مزین به گلهای دوازده پر دارند و از نوار پایینی سه جفت شاخ به طور موازی روییدهاند و شکل یک عدد ۸ را درست کردهاند. بالها به صورت داس و با پرها و شاه پرهای شکوهمند و موازی نمودار گشتهاند، و پاها استوار بر روی سکوها نهاده شده است
این نوع گاوها و ابوالهول های «دروازهبان» در هنر آشوری سابقه داشته اند و از فرهنگ ایرانیان نیست!! اما ایرانی ها تنها به اقتباس بسنده نکرده و ابداعاتی هم در آن وارد کرده اند. مثلاً برخلاف نمونههای آشوری که پنج پا دارند، اینها چهارپای طبیعی بیشتر ندارند
بهترین نمونه این نقشبرجسته ها در حال حاضر در موزه لوور پاریس نگهداری میشود که دوران انها مربوط به کاخ پادشاه آشور سارگون دوم در خورساباد عراق می باشد
دلیل پنج پا بودن این ابوالهول ها این بود که بیننده ، چه از روبرو و چه از کنار پاها رو به تعداد ببیند. یعنی از جلو ۲ پا به حالت ایستاده و از بغل ۴ پا در حالت حرکت
در ضمن ، گلهاي نيلوفر آبي دوازده پَر يا «لوتوس» که روی تاج ها و دیوارهای تخت جمشید به تعداد بی شماری دیده میشود ، و اغلب از آنها به عنوان سنبل پارسی یاد میشود ، از سر خیرهنرمندان مصري در كارگاه ساخت تختجمشيد بوده است
این هم جالبه که در همان دوران باستان ، امپراطوریهای همسایه هم ، چنین اشکال مشابهی داشتند
درمصر ابوالهول را به شکل شیر نری نقش میکردند که سر او به صورت سر دختری بود. شیر در حالت نشسته است. ابوالهول یونانیها یک زن بالدار روی تن شیر ماده میبود. بعضی وقتها هم یک زن با پنجه و سینه یک شیر ماده ، همراه با دمم به شکل مار و بال پرنده
Montag, 11. Oktober 2010
ترس
بديهي که فاشیست های آلمانی حق نداشتن از یهودی ها متنفر باشند. اما این نفرت بدون دلیل نبود. دلیل ان فقط وجود واقعی نداشت. یک تلقين بود. دلیل واقعی ان ترس بود. اما فقط در مورد یهودیها صحبت نکنیم. فکر کنیم به گروه های دیگر اقلیت که شاید چندان دیده نمیشوند. همه جا این اقلیت ها هستند. سیاه پوستها ، مو قرمزها ، کک مکی ها ، همجنس بازها ، مردم سبز یک کشور
اقلیت ها وقتی اقلیت تلقی میشوند که برای اکثریت ها تهدیدی باشند. حالا چه واقعی ، چه تلقينی. محل رشد ترس همین جاست! و هر چقدر این اقلیت مخفي تر باشد ، ترس بزرگ تر است. همیشه یک دلیلی هست. و این دلیل ترس است. فقط باید دانست که اقلیت ها هم انسان هستند. انسانهای مثل من و تو
ترس و وحشت دشمن اصلی ماست. و روز به روز ترس بیشتری به دنیای ما حکومت میکند. به کمک ترس میتوان جامعه را به نحوع احسن دست کاری کرد. با ان سیاست مدارها پولیتیک شان را به ما میفروشند. موسسسه های تبلیغاتی چیزهایشان را ، که آدم به آنها احتیاجی ندارد. متديّنين شیاد با حربه خرافات و ایجاد ترس دکان شان را میگردانند. اگر فکر کنیم: وجود ترس از تجاوز و حمله دیگران ، از تروریست ها ، از سیاه پوستها ، از چینی ها که شاید دنیا را بگیرند ، از بمب اتمی ، از بوی بد دهان که میتواند دوستی هایمان را نابود کند ، ترس از پیری ، از اینکه بي مصرف و بیهوده بشیم ، از اینکه دیگر هیچ کسی به حرف هامون گوش نده
!!اقلیت ها وقتی اقلیت تلقی میشوند که برای اکثریت ها تهدیدی باشند. حالا چه واقعی ، چه تلقينی. محل رشد ترس همین جاست! و هر چقدر این اقلیت مخفي تر باشد ، ترس بزرگ تر است. همیشه یک دلیلی هست. و این دلیل ترس است. فقط باید دانست که اقلیت ها هم انسان هستند. انسانهای مثل من و تو
ترس و وحشت دشمن اصلی ماست. و روز به روز ترس بیشتری به دنیای ما حکومت میکند. به کمک ترس میتوان جامعه را به نحوع احسن دست کاری کرد. با ان سیاست مدارها پولیتیک شان را به ما میفروشند. موسسسه های تبلیغاتی چیزهایشان را ، که آدم به آنها احتیاجی ندارد. متديّنين شیاد با حربه خرافات و ایجاد ترس دکان شان را میگردانند. اگر فکر کنیم: وجود ترس از تجاوز و حمله دیگران ، از تروریست ها ، از سیاه پوستها ، از چینی ها که شاید دنیا را بگیرند ، از بمب اتمی ، از بوی بد دهان که میتواند دوستی هایمان را نابود کند ، ترس از پیری ، از اینکه بي مصرف و بیهوده بشیم ، از اینکه دیگر هیچ کسی به حرف هامون گوش نده
Natürlich hatten die Nazis kein Recht, die Juden zu hassen. Doch der Judenhass war nicht ohne Grund. Dieser Grund war nur nicht real. Er war eine Einbildung.
Der Grund war die Angst. Aber lassen wir die Juden für ein Moment aus dem Spiel. Denken wir an andere Minderheiten, die vielleicht unerkannt bleiben. Überall Minderheiten. Schwarze, Rothaarige, Menschen mit Sommersprossen, Schwule, grüne Menschen …
Eine Minderheit wird jedoch nur als eine solche empfunden, wenn sie für die Mehrheit irgendeine Art Bedrohung darstellt. Sei es real oder nur eingebildet. Nährboden der Angst. Und wenn die Minderheit dazu noch unsichtbar ist, ist die Angst umso großer. Und diese Angst begründet die Verfolgung der grünen Bewedung! Da, dort! Also, es gibt immer ein Grund. Der Grund ist die Angst. Minderheiten sind auch bloß Menschen. Menschen wie wir!
Die Angst ist unser wirklicher Feind. Zunehmend regiert Angst unsere Welt. Mit Angst lässt sich unsere Gesellschaft vorzüglich manipulieren. Politiker verkaufen uns damit ihre Politik und die Werbeagenturen laute Dinger, die wir nicht benötigen.
Denken wir darüber nach: Die Angst angegriffen zu werden. Die Angst davor, dass hinter jeder Ecke Terroristen laueren. Die Angst vor Schwarzen. Vor Chinesen, die vielleicht die Welt erobern. Vor Atombombe. Die Angst davor, dass Mundgeruch unsere Freundschaften zerstören könnte. Die Angst vor dem Alter, allein zu sein. Davor, dass wir nutzlos sind. Niemand hört, was wir zu sagen haben.
Abonnieren
Posts (Atom)