فکر کنم دور و وره اول راهنمایی بودم که شطرنج را یاد گرفتم. از همان اول خیلی علاقمند بودم و حتی کتابهایش را هم میخواندم
با بچه های محله امان در کوچه بازی میکردیم. کوچه امان در خیابان توحید میدان کندی بن بست بود. روی پله ی جلوی در یکی از خانه ها میشستیم و بازی میکردم. ان زمانها شطرنج خلیی رونق داشت. زمان ما زمان بابی فیشر , بوریس اسپاسکی و آناتولی کارپف بود. من زیاد طرفدار روس ها نبودم ولی خب ان زمانها روس ها خیلی جولان میدادند تا اینکه هند و نروژ آمدند.
یکی از بهترین بازی های جهان بازی شماره ۱۶ قهرمانی جهان بین کارپف و کاسپاروف است. در ان بازی کاسپاروف جوان با شهامت عجیبی بازی را با مهره سیاه میبرد. یکی از صحنه های کلیدی بازی ممانعت کاسپاروف از گرفتن سرباز'دی 5' بود
!!هنوزم که این بازی را میبینم حسابی حالم جا میاید