Freitag, 7. Oktober 2011

درگیر آرزو

زیر یک آسمان ، فقط چند متر از هم دورتر ، انسانها آرزوهای متفاوت دارند. درگیریهای مختلف دارند. خوب این روال زندگیست. همه یک جورهای درگیر مسائل خودشان هستند. بعضی وقتها که حالم بد میشود ، فکر میکنم که دیگران هم میتوانند مشگل من را داشته باشند. پس من فقط تنها نیستم. آنوقت کمی بهتر میشوم. راستش هیچوقت فکر نمی کنیم که مرغ همسایه غازه!! شاید من دیگه زیادی واقعبین هستم. اما چیکار کنم. هیچ وقت حسرت چیزهای مادی را که نداشته ام نخورده ام. بعضی وقتها برای خودم هم عجیبه. نه علاقه ای به ماشین ، موتور ، لباس ، کفش ، ساعت و خیلی چیزهای دیگه. نمیدانم چرا

میگم نکنه همین غازه دلیل اصلی پیشرفته انسانها باشد و من