Donnerstag, 24. Februar 2011

Elevator Pitch

تصور کنید، رئیس تان ناگهان وارد آسانسوری که شما هم در آن هستید میشود و با لبخند مشکوکی از شما میپرسد: راستی شما در حال حاضر در شرکت چیکار میکنید!؟ در آسانسور بسته میشود و شما که کمی از این سؤال جا خورده اید و از خودتان میپرسید ، چی بگوید و چگونه شرح دهید ، بلاخره شروع میکنید به سخن و قبل از اینکه بفهمید در این ۳۰ ثانیه چه گفتید ، رئیس عزیز از آسانسور پیاده میشود و میگوید: بلاخره شما چیکار می کردید؟!!؟
یک داستان معروف آمریکای است ، که برای من هم پیش آمده است. البته آسانسورهای ما به بلندی آسانسورهای آمریکایها نیست که ۳۰ ثانیه طول بکشد ، اما برای ۳ تا جمله کفایت میدهد. اگر معنی دقیق آنرا بخوانید و برای خودتان تمرین کنید ، متوجه میشود که چندان هم کار آسانی نیست، البته بشرط اینکه شما اصلآ کاری داشته باشید

Freitag, 18. Februar 2011

گیج

این را همه می دانیم که قوم و طایفه های مختلف ، ادب و رسوم مختلف دارند. اما با این وجود ، وقتی یکی از این رسوم را از نزدیک یبینیم ، برایمان تعجب آور است. برای من هم این اتفاق افتاد
از عجیبترین جشن های که تا بحال دیده ام ، جشنی است متعلق به طایفه آرامی ها. در این جشن که بعد از غسل‌ تعميد برای فرزند گرفته میشود ، اغلب فامیل و دوست و آشنایان دعوت میشوند. صاحب مجلس یک کیک بزرگ تهیه میکند که در اواخر میهمانی با اب و تاب خاصی وارد سالن میکنند. یک چیزی تو مایه تولد و عروسی. کیک را وسط جمیعت قرار میدهند و با گرفتن کودک به روی دست شروع میکنند دور میز کیک چرخیدند! بقیه حاضرین که حالا یواش یواش دور میز جمع شده اند ، کف میزند و با ریتم موزیک خودشان را تکان میدهند. طفلک معصوم هم که اول کار بسیار گیجه قضیه میباشد ، شروع میکند به گریه کردن. اما خیلی زود از دلقک بازی والدین و اطرافیان خوشش میاد ، و مات و مبهوت به دور ور زل میزند. هر کس که خودش را یک جوری با میزبان نزیک میداند ، میاید وسط و یک دور افتخاری با نوغسل شده میزند. راستش قیافه بچه بعد از دور ۵۰ ام دیدنیه! من که فکر می کنم ، می خواهند به طفل معصوم از همان اول یاد بدهند که ببین کوچولو ، تو زندگی خیلی ها تو را دور میزنند و تو حسابی گیج خواهی شد. خلاصه حواست باشه
!!

Dienstag, 8. Februar 2011

Cassius.Clay

اگر به گذشته نگاه کنم ، در طول زندگی از طریق رسانه ها با افراد شاخص و سرشناسی از جامعه هنر ، سینما ، موزیک ، ورزش و سیاست آشنا شده ام. با اینکه خیلی از آنها را از نزدیک ندیده ام ، ولی آنها در قسمتی از لحضات زندگی با من بوده اند. حالا با شنیدن صداشان ، یا دیدن فیلمشان و یا اثرشان. یکی بیشتر و یکی کمتر. اما هیچ کدام آنها مثل محمدعلی کلی !! من را تحت تاثیر خود قرار ندادند. هنوز هم وقتی یاد مسابقه های او با رقیبان معروفش میافتم ، یکجوری میشوم. حالا بعد از گذشت سالیان زیاد همه آنها پیر شدند. عجب زمانی بود آنوقت ها که ساعت ۴ صبح بلند میشدیم که مسابقه محمدعلی را ببینیم


Cassius Marcellus Clay Jr. - 17.01.1942 Louisville/Kentucky

Donnerstag, 3. Februar 2011

کاباره تیست

اگر در دیکشنری یا لغتنامه های مختلف دنبال لغت 'کاباره تیست' باشید چیزی پیدا نمیکنید! آرتیست داریم اما کاباره تیست نه! چیزی که شاید در یک جامعه بهمان اندازه مهم است که به وجود یک پلیس یا نانوا احتیاج است. با این که آلمانیها در کل آدمهای شوخی نیستند ، بنظر من در اینجا کاباره تیستهای خوبی کار میکنند که هم شوخ هستند و هم موضوعات داغ سیاسی را بدون ترس مورد طنز قرار میدهند. آنها به این طریق نظر جامعه را به سیاستمداران اعلام میکنند. چرا ما در طول این تاریخ کهن اینگونه خود را پیشرفت نداده ایم برایم عجیب است!! مملکتی که اینهمه آدم شوخ و سیاسی دارد

نام یکی از این کاباره تیستهای خوب و سرشناس آلمانی زبان که در اتریش بدنیا آمده و نیمه ایرانی هم است ، میشائل نیاورانی میباشد. قسمتی کوتاه از کارهای خنده دارش